حضور چهار دهه مهاجران افغانستانی در ایران با تغییرات اجتماعی و جمعیتی قابل توجهی همراه بوده است. بنابراین، واکاوی و تحلیل اين تغييرات یکی از مهمترین حوزههای تحقيقاتي و سیاستگذاری است. در این راستا، با استفاده از تحلیل ثانویه دادههای سرشماریهای جمعیتی ایران براي سالهای 1385، 1390 و 1395 همچنین پیمایش نمونهای در شهرهای تهران، مشهد، اصفهان و قم در سالهاي 1390 و 1394 به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که فرايند و الگوهاي تغييرات اجتماعي و جمعيتي مهاجران افغانستانی در جامعه ايران چگونه است؟
نگرش منفی به شرایط فعلی و آینده افغانستان، فرهنگ مهاجرتی و همچنین دیاسپورا و شبکههای مهاجرتی فراملّی افغانستانی در کشورهای همسایه، از جمله ایران، نقش زیادی در شکلگیری مهاجرت به خارج در میان ذهنیت افغانستانیها دارند. بر اساس پيمايش مردم افغانستان، در سال 2018، حدود 43 درصد مردم افغانستان عمدتاً به دلايل ناامني و بيكاري تمايل زيادي به مهاجرت از افغانستان دارند. از اينرو، مهاجرتها (بیشتر به شكل غیرمتعارف) به ايران تداوم دارد. اين وضعيت در كنار ظهور نسلهاي دوم و سوم مهاجران افغانستاني در ايران، سياستگذاري را به امري پيچيده تبديل كرده است و گزينه بازگشت نميتواند تنها گزينه باشد. از اينرو، سیاستگذاری مهاجرتی بايد مبتنی بر شواهد علمي باشد. شواهد نشان ميدهد كه برنامه مشخصي در ارتباط با مهاجران افغانستاني و نسلهاي دوم و بعدي آنها غير از بازگشت وجود نداشته و آن هم تاحدودي ناموفق بوده است. در همين ارتباط، پيشنهاد ميشود كه سند و برنامه راهبردي در ارتباط با مهاجران خارجي در ايران تدوين شود و باتوجه به تنوع گروهها و نسلهاي مختلف مهاجران به جاي يك سياست خاص، بسته سياستي تدوين و اجراء شود.